پرتال شخصی مهدی رافعی

فروشگاه افق
ofogh-shop.com

نویسندگان

۱۶ مطلب توسط «الوین آیلین» ثبت شده است


اگر یک روز از زندگی من باقی مانده باشد

از هر جای دنیا چمدان کوچکم را می‌بندم راه می‌افتم

ایستگاه به ایستگاه…

مرز به مرز…

پیدایت می‌کنم ، کنارت می‌نشینم

بهت میگم تا بی نهایت دوستت دارم



۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۵ اسفند ۹۱ ، ۱۲:۳۰
الوین آیلین


*با هم ولی تنها*

میدانم تو نیز حال مرا داری ، تو نیز مثل من ، هوای دلم را داری

میدانم با دلتنگی ها سر میکنی ، بس که اشک میریزی چشمان نازت را تر میکنی...

من که به خیال تو رفته ام به خیالات عاشقانه ،

تو به خیالم پیوسته ای به یک حس عاشقانه

شیشه ی دلتنگی ها را شکسته ایم در دلهایمان،او که میفهمد حال ما

را کسی نیست جز خدایمان

از تپشهای قلبت بی خبر نیستم ، من که مثل دیگران نیستم ،

تو جزئی از نفسهای منی ، تو همان دنیای منی

کاش بیاید آن روزی که تو را در کنارم ببینم ،

خسته ام از این انتظار ، سخت است بی خبر بودن از یار،

آن یاری که مرا در راه نفسگیر زندگی همیشه همراهی میکند ،

آن یاری که هوای دلم را بارانی میکند

مثل یک روز بارانی ، به لطافت همان بارانی که من عاشقانه دوستت دارم

امشب نیز مثل همه شبها ، دلم دارد درونش حرفها ،

بیا تا فرار کنیم از همه غمها ، بیا تا بشکنیم این سد را در بینمان ، تا نباشیم باهم ، ولی تنها

میدانم تو نیز حال مرا داری ، تو نیز مثل من ، درد مرا داری ...


۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۵ اسفند ۹۱ ، ۱۲:۲۵
الوین آیلین

دوست خوبمون سهیلاجان این شعر رو برامون فرستادن.ازشون تشکر میکنم و دعوت میکنم تا باز با نوشته های خوبشون به ما لطف داشته بشن:


دفتر عشق که بسته شد دیدم منم تموم شدم...

خونم حلال ولی بدون به پای تو حروم شدم...

اونیکه عاشق شده بود بد جوری تو کار تو موند...

برای خاتمه بهت حالا باید فاتحه خوند....

تموم وسعت دلو به نام تعو سند زدم....

غرور لعنتی می گفت بازی عشق و بلدم....

از تو گله نی کنم از دست قلبم شاکیم...

چرا گذشتم از خودم چراغ ره تاریکم...

دوست ندارم چشمای من فردا به افتاب وا بشه...

چه خوب میشه تصمیم تو اخر ماجرا بشه....


۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۵ اسفند ۹۱ ، ۱۱:۴۷
الوین آیلین


  نمیبینم زیبایی های دنیا را آنگاه که تویی زیبایی های دنیایم!
نمیشنوم صدایی را آنگاه که صدای مهربانت در گوشم زمزمه میشود و مرا آرام میکند!
۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۴ اسفند ۹۱ ، ۱۳:۱۹
الوین آیلین


دوباره آسمان این دل ابری شده 


دوباره این چشمهای خسته بارانی شده 

دوباره دلم گرفته است و شعر دلتنگی را برای این دل میخوانم

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۴ اسفند ۹۱ ، ۱۳:۱۰
الوین آیلین


ای عــشـــــــــق کـــیـســــی

از همـه پرسیدن عـشـق چـیسـت ...؟

از کـودکی پرسیـدن عـشـق چیـسـت ؟ گفت ... بـــازی 

از نـو جـوانی پرسیدن عـشق چیـسـت؟ گفت ....کیـنـه 

از جـوانــی پـرسیـدن عـشق چیـسـت ؟ گفـت ... پـولو و ثروت 

از پیـر پرسیدن عـشق چیـست ؟ گفت ... عمـر 

از گـل پرسیدن عشق چیست ؟ گفت ... از من خوشبو تره 

از پروانه پرسیدن عشق چیست ؟گفت ... از من زیباتر 

از خورشید پرسیدن عشق چیست ؟ گفت ... از من سوزانتر 

... و در آخـــــر از خود عشـق پـرسیدن .....؟؟؟؟؟؟


ای عـشـق تـو کیــســتی ؟؟؟ گـفـت بـه خـدا قـســم نـگـاهـی بیش نیسـتم


---------------------------------------------------------

فروشگاه افق ؛ با کالاها و خدماتی متمایز

www.ofogh-shop.com

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۳ اسفند ۹۱ ، ۱۱:۰۰
الوین آیلین


هی فلانی! 
دیگر هوای برگرداندنت را ندارم…
 هرجا که دلت میخواهد برو…
 فقط آرزو میکنم
 وقتی دوباره هوای من به سرت زد، آنقدر آسمان دلت بگیرد که با هزار شب گریه چشمانت، باز هم آرام نگیری…
 و اما من…
 بر نمیگردم که هیچ!
 عطر تنم را هم از کوچه های پشت سرم جمع میکنم،
 که نتوانی لم دهی روی مبل های راحتی،با خاطراتم قدم بزنی!


------------------------------------------------------------------

فروشگاه افق ؛ با کالاها و خدماتی متمایز

www.ofogh-shop.com

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۳ اسفند ۹۱ ، ۱۰:۵۲
الوین آیلین



هیچکس نـفهمیـــــد که « زلـیخـــــــا » مــَـــــــــرد ­ بـود ....!!

میــــدانی چــــــــــــرا ­ ؟؟؟

مـــــردانـــگی ­ میــخواهـــــد!

مــــــــاندن ، پــای عشــــــقی که مـُـــدام تـو را پـــس میــــزنــد.... ­.


---------------------------------------------------------

فروشگاه افق ؛ با کالاها و خدماتی متمایز

www.ofogh-shop.com

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۳ اسفند ۹۱ ، ۱۰:۴۰
الوین آیلین

ماه رامیبینی!

گاهی اوقات چه بدجوردلش میگیرد!

فکرکردی که دلیلش چیست؟

رازی داردیانه؟

بینمان باشدهاهیچ میدانستی آسمان شیفته خورشیداست وبه ماه کم ارادت دارد؟

کوله بارش راهم بسته وآماده است-

توولی رازاین هجرراباکسی بازمگوی

نکندماه بویی ببردکه توهم باخبری

اوخودش میدانددیگراینجاجایی...

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۶ دی ۹۱ ، ۱۳:۲۰
الوین آیلین


قصه شعر سوری تحت عنوان (جهنمده بیتن گول)اثر شاعر تواناودرد آشنای دیار آذر بایجان وشهر اردبیل عاصم کفاش اردبیلی است . این شعر به لحاظ پرداختن به یک موضوع بسیار ظریف در میان ادب دوستان از جایگاه ویژه ای بر خوردار است. موضوعی عشقی واجتماعی که در زمانهای نه چندان دوراتفاق افتاده وعاشقی پاکباز در دام عشقی نافرجام به قیمت از دست دادن همه چیز خود همچنان در کوی یار می گردد. سوری در نگاه هر بیننده ای یادآور سرگذشتی تلخ است.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۶ دی ۹۱ ، ۰۸:۲۴
الوین آیلین