چه زیبا نقش بازی می کنیم …
و چه آسان در پشت نقابهایمان پنهان می شویم ؛
حتی خدا هم
از آفرینش چنین بازیگرانی در حیرت است …
من از عهد آدم تو را دوست دارم
از آغـــاز عالــم تو را دوست دارم
چه شب ها من و آسمان تا دم صبح
سرودیم نم نم ؛ تـــــو را دوست دارم
نه خطی ، نه خالی ! نه خواب و خیالی !
من ای حس مبهــــم تــــو را دوست دارم
سلامی صمیمی تر از غـم ندیدم
به اندازه ی غم تو را دوست دارم
بیــــا تا صدا از دل سنگ خیــــزد
بگوییم با هم : تو را دوست دارم
جهان یک دهان شد همـــآواز با ما :
تو را دوست دارم ، تو را دوست دارم
منبع: وبلاگ دلبرانه
شاعر که باشی هیـــچکس جدی ات نمیگیرد ..
حتی اگر بگویی " دوستـــش دارم " ..
می گویند : " اوه" ..
چه شـــعر زیبایی !!
هیچ شباهتی به یوسف ندارم...
نه رسولم,نه زیبایم,نه برای کسی عزیزم,نه چشم به راهی دارم...
فقط...
در " چاه " افتاده ام!!!
تو چه باشی چه نباشی
پیشم بمونی یا جدا شی
من واست عوض نمیشم
من واست عوض نمیشم
تو برام یه حس خوبی
که مثل ِ نفس میمونه
قدر این حس قشنگو
بگو جز من کی میدونه
نمیتونم نمیتونم
نگران تو نباشم
چجوری بگو چجوری
تا ابد مال تو باشم
دستاتو میگیرم تو بگی بمیر می میرم
برای زندگی باتو عاشق سر به زیرم
نمیتونم نمیتونم
نگران تو نباشم
چجوری بگو چجوری
تا ابد مال تو باشم
هـرگز تـو هـم مـانـنـد مـــن آزار دیــدی؟
یار خودت را از خــودت بـیـزار دیــدی؟
آیــا تـو هـم هر پــرده ای را تا گشودی
از چــار چـوب پـنـجـره دیــوار دیــدی؟