سه شنبه, ۱۵ اسفند ۱۳۹۱، ۱۱:۴۷ ق.ظ
دفتر عشق
دوست خوبمون سهیلاجان این شعر رو برامون فرستادن.ازشون تشکر میکنم و دعوت میکنم تا باز با نوشته های خوبشون به ما لطف داشته بشن:
دفتر عشق که بسته شد دیدم منم تموم شدم...
خونم حلال ولی بدون به پای تو حروم شدم...
اونیکه عاشق شده بود بد جوری تو کار تو موند...
برای خاتمه بهت حالا باید فاتحه خوند....
تموم وسعت دلو به نام تعو سند زدم....
غرور لعنتی می گفت بازی عشق و بلدم....
از تو گله نی کنم از دست قلبم شاکیم...
چرا گذشتم از خودم چراغ ره تاریکم...
دوست ندارم چشمای من فردا به افتاب وا بشه...
چه خوب میشه تصمیم تو اخر ماجرا بشه....