پرتال شخصی مهدی رافعی

فروشگاه افق
ofogh-shop.com

نویسندگان
سه شنبه, ۳ ارديبهشت ۱۳۹۲، ۰۹:۰۹ ق.ظ

پای بی قرار

عشق و عاشقی

هـرگز تـو هـم مـانـنـد مـــن آزار دیــدی؟
 یار خودت را از خــودت بـیـزار دیــدی؟
 
آیــا تـو هـم هر پــرده ای را تا گشودی
 از چــار چـوب پـنـجـره دیــوار دیــدی؟
 
اصـلا بـبـیـنـم تـا بـه حـالا صـخــره بودی؟
 از زیـــر امــــواج آســـمـان را تــار دیدی؟
 
نـام کـسی را در قـنـوتت گـــریـه کـردی؟
از «آتـنـا» گـفـتن «عــذابَ النـّار» دیدی؟
 
در پـشـت دیـوار ِحیاطی شعـر خوانـدی؟
 دل کـنـدن از یــک خــانه را دشـوار دیدی؟
 
آیا تو هم با چشم ِ بـاز و خیس ِ از اشک
 خواب کسی را روز و شب بـیـدار دیدی؟
 
رفتی مطب بی نسخه برگردی به خانه؟
 بیـمار بـودی مثل ِمن ، بیمار دیــدی؟
 
حقـا که بـا مـن فــرق داری لااقـل تـو
 او را که می خواهی خودت یک بـار دیدی
 
کاظم بهمنی

 

نظرات  (۱)

موسیقی عجیبی ست مرگ.
بلند می شوی
و چنان آرام و نرم می رقصی
که دیگر هیچکس تو را نمی بیند

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی