پرتال شخصی مهدی رافعی

فروشگاه افق
ofogh-shop.com

نویسندگان

۲۶ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «دلنوشته ها» ثبت شده است

عاشقانه ها

من ندانستم از اول که تو بی مهر و وفایی

عهد نابستن به از آن که ببندی و نپایی

دوستان عیب کنندم که چرا دل به تو دادم

باید اول به تو گفتن که چنین خوب چرایی

ای که گقتی مرو اندر پی خوبان زمانه

ماکجاییم در این بحر تفکر تو کجایی

عشق و درویشی و انگشت نمایی و ملامت

همه سهل است تحمل نکنم بار جدایی

گفته بودم چو بیایی غم دل با تو بگویم

چه بگویم که غم از دل برود چون تو بیایی

خلق گویند برو دل به هوای دگری ده

نکنم خاصه در ایام اتابک دو هوایی

                                                     

 «سعدی»

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۹ ارديبهشت ۹۲ ، ۱۱:۴۴
مهدی رافعی

نقش


چه زیبا نقش بازی می کنیم …

و چه آسان در پشت نقابهایمان پنهان می شویم ؛

حتی خدا هم

از آفرینش چنین بازیگرانی در حیرت است …
 


۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۹ ارديبهشت ۹۲ ، ۱۱:۳۵
مهدی رافعی

سیب

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۸ ارديبهشت ۹۲ ، ۰۹:۵۵
مهدی رافعی

دریا باش

دریا باش تا هر کس لایق توست

با تو آرام گیرد و

هر کس لایقت نیست

در تو غرق شود

 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۸ ارديبهشت ۹۲ ، ۰۹:۵۳
مهدی رافعی

دلنوشته های من

آدم‌ها ذرّه ذرّه محو می‌‌شوند، آرام.. بی‌ صدا.. و تدریجی‌

همان آدم‌هایی‌ که هر از گاهی پیغام کوچکی برایت میفرستند،
بی‌ هیچ انتظار جوابی‌،
فقط برایِ آنکه بگویند هنوز هستند؛
برای آنکه بگویند هنوز هستی‌ و هنوز برای آنها مهم ترینی..

همان آدم‌هایی‌ که روزِ تولد تو یادشان نمی‌رود
همان‌هایی‌ که فراموش می‌‌کنند که تو هر روزخدا آنها را فراموش کرده ای
همان‌هایی‌ که برایت بهترین آرزو‌ها را دارند
و می‌دانند در آرزو‌های بزرگِ تو کوچکترین جایی‌ ندارند ..

همان آدم‌هایی‌ که همین گوشه کنار‌ها هستند
برای وقتی‌ که دل‌ تو پر درد می‌‌شود و چشمان تو پر اشک
که ناگهان از هیچ کجا پیدای شان می‌‌شود،
در آغوشت می‌‌گیرند و می‌‌گذراند غمِ دنیا را رویِ شانه‌های شان خالی‌ کنی‌

همان‌هایی‌ که لحظه‌ای پس از آرامشت،
در هیچ کجای دنیای تو گم می‌‌شوند و تو هرگز نمی‌‌بینی‌،
سینه ی سنگین از غمِ دنیا را با خود به کجا می‌‌برند..

همان آدم‌هایی‌ که
آنقدر در ندیدن شان غرق شده‌ای که
نابود شدن لحظه‌هایشان را و لحظه لحظه نابود شدن شان را در کنار خودت نمی‌‌بینی‌...

همان‌هایی‌ که در خاموشیِ غم انگیز خود،
از صمیمِ قلب به جایِ چشمان تو می‌‌گریند،
روزی که بفهمی چقدر برای همه چیز دیر شده است ...
۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۸ ارديبهشت ۹۲ ، ۰۹:۴۴
مهدی رافعی

love

من از عهد آدم تو را دوست دارم

از آغـــاز عالــم تو را دوست دارم



چه شب ها من و آسمان تا دم صبح

سرودیم نم نم ؛ تـــــو را دوست دارم



نه خطی ، نه خالی ! نه خواب و خیالی !

من ای حس مبهــــم تــــو را دوست دارم



سلامی صمیمی تر از غـم ندیدم

به اندازه ی غم تو را دوست دارم



بیــــا تا صدا از دل سنگ خیــــزد

بگوییم با هم : تو را دوست دارم



جهان یک دهان شد همـــآواز با ما :

تو را دوست دارم ، تو را دوست دارم

منبع: وبلاگ دلبرانه

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۷ ارديبهشت ۹۲ ، ۱۵:۱۳
مهدی رافعی