پرتال شخصی مهدی رافعی

فروشگاه افق
ofogh-shop.com

نویسندگان
جمعه, ۱۳ ارديبهشت ۱۳۹۲، ۰۶:۵۵ ب.ظ

مدیریت به شیوه استیو جابز، آری یا خیر؟

استیو جابز

استیو جابز به واسطه سبک مدیریتی اش در کسب و کار، مدتها قبل از مرگش در اکتبر ۲۰۱۱، به اسطوره تبدیل شد. شرکت اپل نیز در بیشتر دوران فعالیت خود حضور برجسته ای در بازار کسب و کار داشته است و هم اکنون در رده باارزشترین شرکت دنیا قلمداد میشود.

اغلب رهبران سازمانهای تجاری، آرزومند آن هستند که به لحاظ موفقیت در بازار، روزی با استیو جابز هم رده شوند اما آیا برای رسیدن به این هدف آنها باید از شیوه مدیریتی جابز تقلید کنند؟ پیش از پاسخ دهی به این سوال لازم است درباره روشهای مدیریتی وی به تحقیق و تفحص عمیق تری بپردازیم و به خاطر بسپاریم که مدیریت جابز هرچند هیجان انگیز و جالب است ولی موفقیت اپل در زمان حیات استیو جابز بیش از همه چیز، مرهون قوه خلاقیت و نوآوری وی بوده است.

در مورد شیوه مدیریتی استیو جابزا کنون شفاف تر از هر زمان دیگری می توان زبان به سخن گشود.

والتر ایزاکسان، مدیر عامل اسبق CNN و سردبیر سابق مجله تایمز، در یک کتاب ۶۰۰ صفحه ای سرگذشت مبسوطی از استیو جابز را به رشته تحریر در آورده است.

استیوجابز در تحریر این کتاب خواندنی به مدت ۵سال با والتر ایزاکسان شخصا همکاری کرده است. جالب اینجا است جابز به نویسنده کتاب گفته است: “این کتاب متعلق به توست و من هیچگاه آنرا نخواهم خواند.”

شیوه مدیریتی که ایزاکسان در کتاب خود آن را ترسیم می کند میتواند “تئوری مردان موفق” را که در میانه قرن نوزدهم بسیار رایج بود به تصویر بکشد. افرادی که به همراه مدیرانشان و با نوآوری و اجرای تصمیماتی خطیر، محصولی جدید را در جهان ثبت کردند.

استیوجایز یک مدیر مشتاق و نوآور بود که کمپانی خود را به سمت ارائه ایده ها و خدماتی خلاق سوق میداد و از این طریق مسیر زندگی بسیاری از ما را متحول نمود. تاثیر محصولات اپل دقیقا به میزان تاثیری بوده که ورود صنایعی مانند موبایل، سینما، چاپ و موسیقی بر زندگی انسان داشته است.

باید توجه داشت که سبک رهبری جابز الگویی پیچیده دارد، برای مثال وقتی در حال انجام کاری بود شدیداً روی آن تمرکز میکرد، اعتماد به نفس زیادی در ریسک کردن داشت و با برخورداری از شخصیت کاریزماتیک، انبوهی از کارمندان و مشتریان را به حامی طرحهای خلاقانه خویش مبدل می کرد.

با وجود این، برخی از ویژگیهای دوران نوجوانی تا آخر عمر در او باقی ماند، از جمله اینکه بی صبر ، لجوج و یکدنده بود و روحیه ایی انتقادی داشت. جابز ممکن است آنگونه که ایزاکسان او را توصیف میکند بزرگترین مدیر تجاری در عصر ما باشد اما نباید فراموش کرد که در عین حال فردی با خلق و خوی متغییر، رفتاری مستبدانه و شاید بتوان گفت “ظالمانه” بود.

رفتار استیوجابز اگر چه ظاهری مستبدانه داشت اما همین رفتار در زمان و مکان مناسب ، عامل اصلی در به ظهور رسیدن و شکوفایی شرکت اپل و نوآوری در محصول بود، همچنین این سبک مدیریتی باعث شکل گیری فرهنگی منحصربه فرد شد که جابز آنرا پایه ریزی کرد.

همان روندی که در زمان مدیریت او در دو شرکت ” نکست و پیکسار ” ادامه داده شد و توانست شرکت پیکسار را در انیمیشن سازی به رقیبی بی بدیل با والت دیسنی تبدیل کند و شرکت والت دیسنی ناگزیر به خرید این شرکت شود. جابز بسیار بهتر از سایر رهبران دریافت که فرهنگ سازمانی مناسب، تاثیر به سزایی در رسیدن وی به آرمانهایش مبنی بر نوآوری و خلاقیت در محصولات، ایفا می کند.

همانگونه که خود او در توصیف اپل گفت:

یک کمپانی بادوام که مردم همیشه توقع محصولات فوق العاده از آن دارند. سازمانی که از حالا تا یک یا دو نسل به حیات موفق خود ادامه می دهد. چگونگی دستیابی جابز به رهبری شرکت اپل بسیار فریبنده و در عین حال گیج کننده است. برای مثال در انجام تعهداتش فردی بسیار بی ثبات بود و در زمینه های مختلف، چه شخصی و چه کاری خیلی زود عاشق مردم میشد و زود نیز از آنها رنجیده و کناره گیری میکرد، اگرچه او توانایی ذاتی زیادی در ایجاد سازمانهای موفق و خلاق داشت اما این رفتار متغیر مانع از آن میشد که بتواند از همکاری بسیاری از کارکنان خودش بهره جوید.

هنگامی که موعد انجام کارهای تیمی میرسید، جابز شیوه ای بسیار موثر برای به چالش کشیدن و ایجاد حس رقابت میان اعضای گروه را داشت. هدف او از اعمال این روش این بود که افراد از حداکثر توانایی های خود برای رسیدن به نتایجی خارق العاده استفاده کنند تا “ناممکن ها ممکن شوند” هر چند که در طی این مسیر تنها تعداد معدودی از افراد تیم قادر به ادامه رقابت بودند و بسیاری دیگر ناامید میشدند.

در خصوص جذب و مدیریت منابع انسانی در مصاحبه ایی استیو جابز اشاره میکند: “مهمترین کاری که من برای سازمانم انجام دادم استخدام افراد مناسب بود” و در جایی دیگر اشاره میکند که: “هیچکس دوست ندارد برای کسی کار کند که از وی چیزی یاد نمیگیرد و به دانش اش اضافه نمیشود”. جابز به واقعیتها با دیدگاه ویژه ایی مینگریست ، از دید استیو واقعیت ها قابل انعطاف هستند و بستگی به شیوه نگرش افراد دارند.

جابز با همین دیدگاه واقعیتها را نقد میکرد و با اراده سرکش و اشتیاق بسیار سعی بر آن داشت تا هر واقعیتی را در راستای انطباق با اهدافش متحول سازد.

حال این سوال مطرح میشود که آیا اگر سایر مدیران از رفتارهای جابز چه خوب و چه بد الگو بگیرند میتوانند به نتایجی همانند آنچه او دست یافت بشوند؟ پاسخ تنها یک کلام است: خیر.

اجرا و پیاده سازی رفتارهای جابز به تنهایی میتوانند یک سازمان را به قهقرا کشاند، مهمترین عامل موفقیت جابز “استعداد تحسین برانگیز او در رویاپردازی و اجرای هدفمند آنها برای خلق محصولات جدید برای مشتریانش” بود. باید اشاره داشت که حتی در عصر ما تعداد بسیار معدودی از رهبران هستند که به اندازه جابز در مشخصات محصولات و جزئیات طراحی آنها حساسیت نشان دهند. او قبل از اینکه به ظرفیت بازار و سود حاصل از فروش محصول توجه کند به سادگی، کاربردی بودن و برآورده کردن خواسته های مشتریان توجه میکرد.

این توجه در تمام بخشهای فروش، بازاریابی و برنامه ریزی کمپانی منعکس شده بود. این شیوه در مدیریت جابز مشابه روشهای مدیریتی رهبران شرکتهای والت دیسنی و ادوین لند بود، دو رهبری که جابز همواره شیوه آنان را مورد تحسین قرار میداد و این گفته مشهور جابز از همین دیدگاه نشات میگیرد: “مشتریان نمیدانند چه میخواهند تا وقتی که ما به آنان نشان دهیم.”

محصولاتی که مشتریان آنها را میخرند، و نه تنها منطبق با خواسته های آنها است بلکه حس اعتمادبه نفس و شجاعت را در آنان متبلور مینماید. این مشخصه محصولات شرکت اپل به دلیل حساسیت جابز به نوع طراحی محصولات بود.

ایزاکسان در کتاب خود این ویژگی جابز را مربوط به مطالعات و اعتقاد وی به ذن در مکتب بوداییسم میدانست و همچنین آشنایی او با مکانیک که از مونتاژ کردن ماشینها در گاراژ خانه خود به دست آورده بود.

بخش عمده ای از نبوغ جابز همانگونه که ایزاکسان ادعا میکرد مربوط به قدرت تصویرپردازی جابز بود که کاملا غریزی بود. او در طراحیهایش تلفیقی از رشته های گوناگون به ویژه علوم انسانی بهره گرفته بود، در واقع ترکیبی عالی از هنر و مهندسی. با افزایش سن و تجربه، استیوجابزبه مدیری بهتر در میان مردم تبدیل شد. اگرچه جابز کسی نبود که درباره نقاط منفی شخصی اش صحبت کند یا به آنها توجه کند.

در جایی او اشاره میکند: من و ووزنیاک کمپانی را بر اساس دستیابی به نتایجی فراسوی مرزهای طبیعی تاسیس کردیم و چارچوب کلی آنرا در ابتدای تاسیس مشخص کردیم، اما در ایجاد همکاری با سایر سازمانها و مردم خوب عمل نکردیم. اگر اپل بتواند توانایی خود را در این زمینه بالا ببرد خدمت بزرگی در حق خود انجام داده است. شاید اگر جابز زمان بیشتری در اختیار داشت میتوانست خود این مشکل را برطرف کند.

منبع: www.winbeta.net

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی