آسیب شناسی صنعت نرم افزار در کشور
رویکردی تحلیلی به پیش نیازهای توسعه صنعت نرم افزار
صنعت نرم افزار به عنوان یکی از صنایع مهم در دنیا شناخته شده است. این صنعت پتانسیل بسیاری برای کارآفرینی و توسعه در کشورها ایجاد می نماید. در کشور ما در سال های اخیر توجه روزافزون حوزه دانشگاهی به این صنعت نشان از اهمیت آن دارد و این را می شود از خیل انبوه فارغ التحصیلان این رشته درک کرد. به نظر می آید به رغم تلاش های انجام شده صنعت نرم افزار به جایگاه شایسته خود در کشور دست نیافته است. در این مقاله سعی می شود به صورت خلاصه آسیب شناسی از این صنعت ارائه شود.نقدی بر فرضیات
نمودهای پیشرفت غرب در تکنولوژی و صنعت باعث شده است که بخش هایی از فرهنگ و اقتصاد و صنعت آنها را که خود با چشم خود ندیده ایم هم کامل و ایده آل فرض کنیم. این فرض ممکن است اشتباه باشد. ممکن است آنها آنقدر هم پیشرفته نباشند که ما فرض می کنیم.
مثالی ذکر می شود. بسیاری از غول های فناوری در جهان را می شناسیم. نام هایی مانند گوگل، مایکروسافت، اینتل، یاهو، اپل و... اینها همه نمونه هایی از پیشرفت صنعت نرم افزار در غرب هستند. اما گهواره رشد تمامی آنها دره سیلیکون واقع در آمریکا می باشد. هیچکدام از کشورهای پیشرفته دیگر جهان نتوانسته اند جایگاهی حتی نزدیک به سیلیکون آمریکا برای خود ایجاد کنند. در واقع این چالشی است که بیشتر کشورها در حوزه فناوری اطلاعات با آن روبه رو هستند. بنابراین این یک معضل مشترک در بسیاری از کشورها است.
۱. تفکر سیستمی
در تفکر سیستمی به یک مساله به همراه تمام اجزای تشکیل دهنده آن و همچنین اثرات پیرامونی بر سیستم به صورت یکپارچه نگریسته می شود. رفتار سیستم خارج از استعداد تک تک اجزای تشکیل دهنده آن نیست، اما به رفتار هیچکدام از اجزا هم شبیه نیست.آنچه در صنعت نرم افزار اتفاق می افتد، نمی تواند خارج از سایر اتفاقاتی باشد که برای صنایع دیگر اتفاق می افتد. این اکو سیستم محیطی است که می تواند به رشد یا افول یک صنعت کمک نماید. بنابراین در نگاه سیستمی اگر در سایر صنایع رشدی اتفاق نیفتاده باشد، آنگاه نمی توان انتظار داشت در صنعت نرم افزار هم رشدی اتفاق بیفتد. این استعداد باید در بستر اصلی رشد سیستم ها وجود داشته باشد.
۲. تمایل به پایداری
سیستم ها تمایل به پایداری دارند و مدام در جست وجوی نقطه تعادل هستند و برای حفظ تعادل حاضر به نابودی اجزای اختلالگر در رفتار خود هستند. شاید عدم علاقه مدیران به نوآوری را به شخصیت آنها ربط دهیم. اما این مقاومت در برابر تغییر برمی گردد به تمایل سیستم به پایداری. آنچه سیستم ها را وادار به تغییر می کند برخورد ها و تعارضات درونی است که منجر به به هم خوردن نقطه تعادل شده و بسته به شدت تضادها و استعداد درونی سیستم ممکن است نقطه تعادل جدیدی برای خود بیابد. برای اینکه بتوان در سیستم، نوآوری و تحرک ایجاد کرد می توان از الگوی کاری و زندگی افراد نوآور بهره گرفت.
به عنوان یک راه حل دیگر برای ایجاد تحرک در سیستم ها می توان از وجود عنصر های متضاد برای ایجاد برخوردها و معارضات رشد دهنده در سیستم بهره برد. این همان کاری است که در رسانه ها انجام می شود. برای اینکار پیشنهاد می شود محصولات نرم افزاری داخل کشور توسط کارشناسان فناوری مورد نقد و بررسی قرار گیرند.
۳. سندرم عجله
یکی از معضلات کشورهای در حال توسعه همانا احساس عقب افتادن از پیشرفت ها و میل به جبران سریع فاصله ها می باشد. این باعث ایجاد نوعی سندرم عجله در کارهای اجرایی شده است. در این وضعیت بدون توجه به لزوم کار سعی می شود فقط کار انجام شود. بنابراین برنامه ریزی ها کمرنگ تر می شود. نتیجه آن سیستم های نرم افزاری ناقص و پروژه های نیمه تمام است. برای اینکه بتوان سیستم را برای تغییرات آماده کرد نیاز به آرامش است تا تمام اعضا بتوانند خود را با تغییرات هماهنگ کنند. در وضعیت آرامش سیستم قادر به یادگیری از محیط و ارتقای خود خواهد بود. در وضعیت آرامش قوانین عمق و غنا پیدا کرده و به تدریج نقاط ضعف اساسی هویدا و رفع می شود.
۴. خواستگاه صنعت نرم افزار
برای اینکه بهتر بتوان صنعت نرم افزار را عارضه یابی کرد باید ابتدا خواستگاه و تاریخچه آن را بررسی نمود. اگر امروز دنیای فناوری اطلاعات را می بینیم در واقع این حاصل ۷۰ سال تحقیق و توسعه و تلاش جهانی در این زمینه است. از آن زمان که ماشین حساب های مکانیکی درست می شد این میل در بشر وجود داشت که مهارت های نرم افزاری خود را توسعه دهد. قبل از این هم در غرب پیشرفت چشمگیری در زمینه تجزیه و تحلیل پدیده ها طبیعی صورت گرفته بود و این ها همه به کمک صنعت نرم آمدند. در این سال ها تحقیقات مختلفی توسط محققان (به هم مرتبط) در سراسر جهان انجام گرفته است. بشر اینقدر زمان داشت تا بتواند رفتار و جامعه خود را هم برای ظهور انقلاب جدید فناوری آماده کند. همزمان مهارت های فلسفی در فناوری هم رشد یافته تا در عصر جدید بتواند بهینه ترین استفاده را از ابزارهای تکنولوژی نماید. آماده شدن شرایط محیطی و پیشرفت های سخت افزاری هم تاثیر بسزایی در توسعه مهارت های نرم داشتند. به عنوان مثال شرکت گوگل بخشی از موفقیت خود را مرهون ظهور در عصر پردازنده ها بود. یعنی در زمانی که با قیمت های بسیار پایین می توان پردازنده های بسیار قوی تهیه کرد.
هنگامی که یک فناوری بلوغ یافته و انقلابی وارد یک جامعه در حال توسعه می شود این احتمال وجود دارد که تکنولوژی به صورت ناقص وارد جامعه شود. از آنجا که آن جامعه همگام با مسیرهای رشد آن فناوری نبوده است در ادراک مفاهیم پایه ای و بنیادی آن فناوری دچار ضعف می شود. این یک ضعف فراگیر است، از دانشگاه ها و استادان آن گرفته تا کارآفرینان و فعالان صنعت. نقص در دریافت فناوری باعث می شود که ابزارها (tools) بیشتر از روش ها (methods) نمود پیدا کنند. یعنی در واقع ترکش های فناوری به جای اصل فناوری وارد جامعه می شود و این نوعی ابزار زدگی را ایجاد می کند. هم اکنون کشور های توسعه یافته تمام ابزارها و تجهیزات را در اختیار کشورهای در حال توسعه قرار می دهند اما هیچگاه روش های خود را ارائه نمی دهند. این همان فوت کوزه گری (یا با ارزشترین سرمایه نرم) است که کشف آن نیاز به موشکافی و تلاش فراوانی دارد، چرا کشور چین انواع محصولات را تولید و صادر می کند اما محصول قابل توجهی در زمینه نرم افزار ندارد؟ از طرفی عدم ارتباط جامعه در حال توسعه با شبکه جهانی تحقیقات، می تواند به شدت ضعف اضافه کند.
صنعت نرم افزار یا گسترده تر بگوییم فناوری اطلاعات در واقع بارزترین نمود از مهارت های نرم و تفکر انتزاعی بشر است. نرم افزار از مظاهر تفکر پیچیده بشر است. در فناوری اطلاعات شاید چیزی به صورت محسوس مشاهده نشود، اما تاثیرات آن قابل درک است. برای استفاده از فناوری نرم افزار نیاز به تقویت مهارت های نرم افزاری و فکر افزاری جامعه می باشد. یعنی مهارت تفکر در لایه های انتزاعی و غیر قابل مشاهده. بنابراین برای توسعه صنعت نرم افزار بیشتر از هر حوزه دیگری نیاز به هوشمندترین نیروها و نابغه ها می باشد. خارج از تصور نیست که وجود چند نابغه در یک صنعت بتوانند آن را متحول کنند. در جامعه ای که بیشتر رویدادها به صورت سخت افزاری اتفاق می افتد تلاشی جهت آماده سازی بسترهای نرم برای توسعه مهارت های نرم انجام نخواهد شد.
چرا در هند؟
کشور هند به عنوان یکی از کشورهای در حال توسعه که توانسته درآمدهای بسیاری از صنعت نرم افزار ایجاد کند همواره به عنوان الگویی موفق مورد توجه قرار گرفته است. شناخت دقیق وضعیت این کشور در حوزه اطلاعات نگارنده نیست و خود نیاز به بررسی میدانی خواهد داشت. سوال در مورد کشور هند و دلایل پیشرفت آن را با سوالی در مورد کشور چین کامل می کنیم. چرا در کشور چین با وجود توسعه اقتصادی شگفت انگیز و صادرات انواع محصولات به کشورهای جهان، در زمینه نرم افزار محصولی قابل توجه مشاهده نشده است؟ مگر می شود اهمیت آن از دیدگاه اقتصاددانان باهوش چینی مغفول مانده باشد؟؟!!
راهکار مهم:
اتحاد دو جانبه توسعه
در کتاب گره سلیمان (Solmans Knot) اشاره شده است که ریشه فقر ملت ها معضل اعتماد دوجانبه توسعه است. یعنی سرمایه گذار و ایده پرداز نمی توانند در قالب یک ساختار حقوقی مناسب به شراکت با یکدیگر بپردازند و آنچه باعث عقب ماندگی ملت ها می شود همین معضل اتحاد سرمایه و اندیشه است. سرمایه گذاری روی بنگاه های تازه تاسیس شده و ایده های موفق در کشورهای در حال توسعه به ندرت اتفاق می افتد.
به عنوان مثالی از اهمیت سرمایه گذاری در صنعت می توان به گسترش بانکداری الکترونیک در ایران اشاره کرد. از آنجا که این مساله مورد توجه بانک ها و دولت قرار گرفت منجر به ایجاد یکی از پیشرفته ترین سیستم های بانکداری در خاورمیانه شده است. به این مثال ها می توان طرح مخفف عبارات (برنامه توسعه کاربردی فناوری اطلاعات و ارتباطات)، سیستم مدیریت سهمیه بندی بنزین، سیستم معاملات آنلاین بورس، سیستم ثبت نام یارانه ها، بازی های یارانه ای، آموزش های مجازی که در نوع خود جزو بهترین ها هستند اضافه کرد. همچنین می توان به انواع رشته های دانشگاهی مرتبط، انواع نمایشگاه ها و سمینارها، وضع قوانین مرتبط با تجارت الکترونیک، سیستم سند ملکی الکترونیک و... اشاره کرد. این نشان می دهد اهمیت موضوع تاحدودی توسط دولتمردان درک شده است و بنابراین برای ریشه یابی ضعف ها نیاز به بررسی عمیقتر است.
۵. هزینه های تولید
یکی از مشکلات صنعت نرم افزار این است که هزینه های تولید بسیار پایین درنظر گرفته می شود. یعنی برداشت سهل و آسانی از تولید وجود دارد. این رویکرد توسط فعالان صنعت هم تقویت می شود. تا جایی که بسیاری از کارآفرینان بی سرمایه جذب این حوزه شده اند. در حالی که نرم افزار همانند سایر تولیدات صنعتی، نیاز به هزینه های بسیار زیادی برای تولید دارد که باید از راه جذب سرمایه پیش برود.
برای کسب دیدگاهی واقعی در مورد هزینه های خدمات فناورانه می توان به تعرفه سال ۱۳۹۱ نظام صنفی رایانه اشاره نمود. به عنوان مثالی کوچک، هزینه یک نفر ساعت تحلیلگر و طراح حدود ۱۰۲۵۰ تومان برآورد شده در حالی که در همین تعرفه هزینه واقعی آن برای کسب و کار با احتساب هزینه های بالاسری حدود ۴۰۰۰۰ تومان برآورد شده است. این می تواند معیار خوبی برای قیمت گذاری پروژه ها باشد.
جمع بندی
در مطلب فوق سعی شد رویکردی تحلیلی به صنعت نرم افزار و پیش نیازهای توسعه آن ارائه شود. به صورت خلاصه راهکارها در موارد زیر ارائه می شود:
عدم تاکید صرف روی مثال های نقص
بازبینی فرضیات و مقایسه مبتنی بر منطق با کشورهای توسعه یافته
توجه به اکوسیستم کلی صنعت و کارآفرینی در کشور
شروع کردن از خود به عنوان اولین گام
بهره گیری از نابغه ها و هوشمندان صنعت و الگوی نوآوری
ایجاد تضاد و تعارض و رویکرد انتقادی در سیستم برای تحرک
گسترش آموزش و افزایش آگاهی افراد به اهمیت موضوع
ایجاد آرامش و جلوگیری از تسلط سندرم عجله
تاکید روی روش ها به جای ابزارها
بنا کردن کسب و کار بر پایه اهرم های شناخته شده و پیشران اینترنت. مانند مفهوم باز اشتراک (reshare)
تقویت مهارت های انتزاعی، فکرافزاری و نرم افزاری جامعه
تاثیر جغرافیا بر توسعه
تقویت بستر اتحاد سرمایه و اندیشه
تخمین دقیق تر هزینه های تولید
بدیهی است که تحلیل صنعت نیاز به زمان بیشتر و همفکری تمامی خبرگان صنعت خواهد داشت.
چیا چاره خواه
روزنامه دنیای اقتصاد ( www.donya e eqtesad.com )